#معرفی_کتاب
وقتی_دلی
این رمان یادآور سنتهایی است که در جاهلیت مرسوم بوده است. ابتدا خواننده خود را در سال ۶۱ قمری زمانی که امام حسین(ع) به شهادت رسیده میبیند. رمان با تصویر پیرزنی که در کنار قبری از شهدای احد قرار دارد و شاهد نزدیک شدن کاروانی است آغاز میشود. این کاروان متشکل از افرادی است که راهی مدینه هستند و برای خواندن فاتحه به سوی مزار شهدای احد میروند.
جذابترین بخش رمان، آنجاست که مصعب فرزند ثروتمندترین مرد مکه در جنگی درونی میان خیر و شر باید یکی را انتخاب کند.
مهمترین بخش این کتاب ماجرای هجرت مسلمانان به یثرب است. این هجرت با مشورت در بین مسلمان و با حضور پیامبر و امیرالمومنین صورت میگیرد و تصمیم بر آن میشود که قبل از هجرت مسلمانان گروهی برای آماده کردن فضا و بررسی یثرب به این شهر سفر کنند. سرپرستی این گروه با پیشنهاد امام علی(ع)، به مصعب بن عمیر واگذار میشود.
در بخشی از داستان، مصعب بن عمیر با همراهی عدهای از مسلمین در جریان رهسپار شدن به حبشه با کاروانی همراه و همسفر میشوند. در میان راه عدهای از دزدان قصد حمله به کاروان را دارند که مردی از کاروانیان از خوف آنان بتی چوبی را از دستمال بیرون میآورد و به نوعی از بت کمک میخواهد که ما را از آنان حفظ کن، اما پس از جنگ گویی به این نتیجه رسید که این بت و هیچ بتی اصلا نه توان دفع بلا را از دیگران دارد و نه حتی از خود او. در این فکر غوطهور بود که ناگهان فردی از کنارش میگذرد و غیر عمد به شانه او برخورد میکند، بت از دست مرد بر زمین میافتد و باد آن را با خود به بیرون از چادر میبرد.
این کتاب در ۱۰ فصل و یک خاتمه با نام فصل آخر، با زبانی ساده و روان نگاشته شده.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط شهیده گمنام در 1399/09/19 ساعت 08:32:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1399/09/22 @ 08:52:03 ق.ظ
سربازی از تبار سادات [عضو]
ممنون دوست خوبم برای مطالب زیباتون