آهای زائران اربعین

​یادتان باشد که ستون به ستون را مدیون قطره قطره خون شهیدانید

آن ها که پشت پیراهن خاکی نوشتند:

مسافر کربلا-ولی هیچ گاه حرم یار را ندیدند:|

حکایت تو.....

شناخت چشم تر عمه این حوالی را

شناخت تك تك این قوم لا ابالی را

چقدر خون جگر خورد مرتضی شب ها

ز یادشان ببرد سفره های خالی را
هنوز عمه برایم به گریه می گوید


حكایت تو و آن فصل خشكسالی را


نمی شود كه دگر سمت معجرش نروی؟


به باد گفته ام این جمله ی سوالی را


عطش به جای خودش، كعب نی به جای خودش


شكسته سنگ ملامت دل سفالی را


دلم برای رباب حزینه می سوزد


گرفته در بغلش كودك خیالی را


شبیه مادرتان زخمی ام، زمین گیرم


بگو چه چاره نمایم شكسته بالی را؟

لبیک یا حسین(علیه السلام)...

آرزومه که بشم من عکاس حرم....

ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده......